دیروزبه توصیه یکی از دوستان مقاله ای از محسن مخملباف در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری آینده میخوندم که در حمایت از میر حسین نوشته شده بود (لینک مطلب). این مقاله هم مثل همه نوشته های مخملباف خواندنی بود. توصیه میکنم همه دوستان این مطلب رو بخونن.
اما چیزی که باعث شد این پست رو بنویسم قسمتی از مقاله بود که در ارتباط با رای ندادن هاست... بخشی از این مطلب رو در ادامه آوردم:
"...آنها که پای صندوق نمیروند، سهم خود را از وضعی که بعدا پیش میآید، فقط در خیال خود کم میکنند. و میخواهند اگر دوباره وضع صد در صد مطلوبی پیش نیامد، بگویند: ای بابا! تقصیر ما نبود. ما که اصلا در انتخابات شرکت نکردیم. در حالی که شرکتنکردهها، نقش بیشتری در انتخاب احمدینژاد داشتند تا شرکتکردهها.
احمدینژاد از رایهایی که به صندوق ریخته شد، بر سر کار نیامد. او از فرصت رایهایی که من و تو به صندوق نریختیم، پیدایش شد.
آمار نشان میدهد که ماهایی که در دور دوم قهر کردیم و پای صندوقها نرفتیم، تعدادمان از آنها که به احمدینژاد رای دادند، بیشتر بود..."
این مطلب من رو یاد متنی انداخت که بعد از انتخابات ریاست جمهوری قبلی با عنوان "خیانت" نوشته بودم:
اما چیزی که باعث شد این پست رو بنویسم قسمتی از مقاله بود که در ارتباط با رای ندادن هاست... بخشی از این مطلب رو در ادامه آوردم:
"...آنها که پای صندوق نمیروند، سهم خود را از وضعی که بعدا پیش میآید، فقط در خیال خود کم میکنند. و میخواهند اگر دوباره وضع صد در صد مطلوبی پیش نیامد، بگویند: ای بابا! تقصیر ما نبود. ما که اصلا در انتخابات شرکت نکردیم. در حالی که شرکتنکردهها، نقش بیشتری در انتخاب احمدینژاد داشتند تا شرکتکردهها.
احمدینژاد از رایهایی که به صندوق ریخته شد، بر سر کار نیامد. او از فرصت رایهایی که من و تو به صندوق نریختیم، پیدایش شد.
آمار نشان میدهد که ماهایی که در دور دوم قهر کردیم و پای صندوقها نرفتیم، تعدادمان از آنها که به احمدینژاد رای دادند، بیشتر بود..."
این مطلب من رو یاد متنی انداخت که بعد از انتخابات ریاست جمهوری قبلی با عنوان "خیانت" نوشته بودم:
" شناسنامه ام
که در این کودتا گونه ما علیه ما
دو بار ممهور شده را
با افتخار برای نسلهای بعد
به ارث خواهم گذاشت
این سندیست که به آیندگان خواهد گفت
من به سرنوشت آنان
خیانت نکرده ام ! "